(Translated by Google) Unfortunately, as you can see in the pictures, the door of the church is closed and no one is responsible. I do not really know why this fear exists and the public is not allowed to study religions freely, unless they say that religion should be chosen wisely, so why not let us study ourselves. Let's go to different religions and then decide if Islam is really the most perfect religion as it is claimed, then we will 100% come to the conclusion that after studying it, we have to choose it. Are you afraid or not afraid of brainwashing ?? (Original) متاسفانه همونطورکه توو عکسها میبینید درب کلیسا بسته است و کسی پاسخگو نیست من نمیدونم واقعا چرا این ترس وجود داره و اجازه ی مطالعه ی آزادانه ی ادیان به عموم داده نمیشه مگه نمیگن که باید از روی عقل دین رو انتخاب کرد پس چرا نمیزارن ما خودمون مطالعه کنیم ادیان مختلف رو و بعد تصمیم بگیریم اگر واقعا اینطور که ادعا میشه اسلام کاملترین دی هست پس 100% خودمون به این نتیجه میرسیم بعد از مطالعه که باید انتخابش کنیم دیگه اینهمه بستن کلیسا و جلوگیری از راه دادن و ارتباط با غیر مسیحیان برای چیست اینها واهمه هست یا نه ترس از شستوشوی مغزی ؟؟

وارو کلیسا نمیتوان شد .درب کلیسا بسته است. از کافه فروش نزدیک به کلیسا پرسیدم چطوری میتوان وارد شد؟گفت: فقط یک نفر برای تمیز کردن کلیسا هر هفته وارد کلیسا میشود

(Translated by Google) The Church of the Holy Sepulcher caught fire on August 6, 1920, and was destroyed. The fire started in the fish market of Rasht and then reached the church. Apparently, the bells of the Church of the Holy Sepulcher were sounded during the fire to inform the people about the fire. The church was razed to the ground, and the Armenians - who had lost their most important religious center - first tried to rebuild the burned church. Between the burning of the former church and the establishment of the new church, Armenians from M. Ahur Dananian - located at the beginning of Saadi Street - used to perform religious rites. This school (Hordanian) was built around 1872. Establishment of a new church in the Armenian school Finally, the construction of the newest church in Rasht - which is also called Holy Masroop - was halted on July 1, 1954 (July 10, 1333) on Saadi Street in Rasht; It is also in a part of the yard of Ahvar Danian primary school. Rev. Evans Hajjian came to Rasht on behalf of the Armenian Caliphate Council of Tehran and, during special religious ceremonies, demolished the building of this church, which still stands in Rasht. It took years for the new church to receive worshipers. The new Church of the Holy Sepulcher was inaugurated on August 14, 1966, equal to September 14, 1967. It is on a land with an area of ​​3500 meters, of which 300 meters is related to the church building. According to information available since 1984, the Church of the Holy Sepulcher, located inside the Hordanian School on Saadi Street in Rasht, has an exhibition, a library, and several classrooms (sometimes used throughout the year to accommodate guests). The office of the Caliphate Council is a kitchen, an amphitheater, and so on. In each room of the Church of the Holy Sepulcher, on each wall, beautiful Christian and Armenian photographs and inscriptions can be seen. Armenian students were taught Armenian literature at the school where the Church of the Holy Sepulcher is located, but now the emigration or conversion of Armenians has greatly reduced the Armenian population in Rasht. Many Christian documents have also been taken to Vanak Church in Isfahan, and a number of Armenian buildings have been destroyed. (Original) کلیسای مسروپ مقدس در تاریخ 6 اوت 1920 دچار آتش‌سوزی شدید شد و از بین رفت. آتش سوزی از بازار ماهی‌فروشان رشت آغاز شد و سپس به کلیسا رسید. گویا هنگام آتش‌سوزی زنگ‌های کلیسای مسروپ مقدس جهت آگاه کردن مردم از آتش سوزی به صدا در آمده بود. کلیسا با خاک یکسان شد، ارمنیانی -که مهم‌ترین مرکز دینی خود را از دست داده بودند- ابتدا سعی کردند کلیسای سوخته رابازسازی کنند. در فاصله سوختن کلیسای سابق تا تاسیس کلیسای جدید، ارامنه از دبستان م. آهور دانانیان- که در ابتدای خیابان سعدی موجود است- برای اجرای مناسک دینی استفاده می‌کردند. این مدرسه (هوردانیانیان) در حوالی سال‌های 1872 میلادی ساخته شده است. تاسیس کلیسای جدید در مدرسه ارامنه در نهایت کلنگ احداث جدیدترین کلیسای رشت -که آن نیز مسروپ مقدس نام دارد- در تاریخ یکم ژوئیه 1954 (10 تیر 1333) در خیابان سعدی رشت به زمین زده شد؛ آن هم در بخشی از حیاط دبستان آهور دانیان. کشیش اوانس حاجیان از سوی شورای خلیفه گری ارامنه تهران به رشت آمده و طی تشریفات ویژه دینی بنای این کلیسا را- که هنوز در رشت پابرجاست- به زمین زد. سال‌ها طول کشید تا کلیسای جدید پذیرای عبادت کنندگان باشد. کلیسای جدید مسروپ مقدس 14 اوت 1966 برابر با 23 شهریور ماه 1345 خورشیدی افتتاح شد. آن هم در زمینی به مساحت 3500 متر که 300 متر از آن مربوط به ساختمان کلیسا است. بر اساس اطلاعاتی که از سال 84 وجود دارد، کلیسای مسروپ مقدس که در داخل مدرسه هوردانیان در خیابان سعدی رشت است، دارای یک نمایشگاه، یک کتابخانه، چند کلاس درس (که در طول سال گاهی اوقات برای اسکان میهمانان از آن استفاده می‌شد) ،دفتر شورای خلیفه گری، آشپزخانه، سالن آمفی تئاتر و... است. در هر اتاق از کلیسای مسروپ مقدس روی هر دیوار عکس‌ها و نوشته‌های بسیار زیبای مسیحی و ارمنی دیده می‌شود. در مدرسه ای که کلیسای مسروپ مقدس در آن قرار دارد، به دانش آموزان ارمنی، ادبیات ارمنی آموزش داده می‌شد، اما اکنون مهاجرت یا تغییر دین ارامنه، موجب شده جمعیت ارامنه رشت بسیار کاهش یابد. بسیاری از اسناد مسیحیان نیز به کلیسای وانک اصفهان برده شده و تعدادی از بناهای ارامنه هم تخریب شده است.

در سفر رشت نتونستم این کلیسا رو ببینم و محلی ها هم نمی‌شناختن. روی نقشه هم درست جا نمایی نشده بود. جالب اینکه حتا راهنمای محلی هم که اونجا بود کلیسایی با این اسم نمی‌شناخت در صورتی که من در مورد این کلیسا مطلب خونده بودم و میدونستم همون اطراف میدون شهرداریه

(Translated by Google) I think the location of the church is wrong in the map (Original) به نظرم محل کلیسا اشتباهی در نقشه جانمابی شده است

Established in 1966 for Rasht's Christians and Armenians.

Churches

(Translated by Google) I saw the street and I do not know, basically someone goes to this church or not (Original) از خیابان دیدم و نمی‌دانم اصولا کسی به این کلیسا رفت و آمد دارد یا خیر

کلیسای مسروپ مقدس رشت یکی از برترین جاذبه های گردشگری این شهر می باشد، در شهر رشت در سال های دور جمعیت زیادی از مردم تابع دین مسیح و با زبان رامنی زندگی می کرده اند و به همین خاطر بنا به نیاز آنها کلیسای مسروپ مقدس که در گذشته کلیسای حضرت مریم نام داشته ایجاد شده است.در سال ۱۸۶۰ میلادی جمعیت زیادی از ارامنه مقیم کشورهای هم مرز اروپایی به استان گیلان و شهر رشت مهاجرت کردند.ر آن سالها به دستور مسوولین مسیحی این جمعیت ها کلیسای مریم مقدس که بعدها به نام کلیسای مسروپ مقدس رشت مشهور شد ساخته شد، البته بازدید از آن کار راحتی نیست!!!

وقتی برای بازدید رفتم بسته بود اما شکوه خودش را در پهنای خیابان سعدی ایستگاه تاکسی های فرودگاه و گلسار دارد

They destroy it

Seems to be Beautiful but it was closed

(Translated by Google) The author actually invites us to think in the essence of architecture, its features and realities: "Why the fundamental things that shape architecture are not much to be trusted: builders, structures, buildings, the earth, and the sky, and spaces, spaces that should actually be space, and should consider the enclosing walls, the quality of materials The builder, the empty space between walls, acceptance, light, smell, air, and their resonance? "41 And it speaks of the whimsical qualities of architecture now: "I'm listening to the sound of space, the sounds that make the materials and surfaces touch and impact, and listen to silence as a precondition. I care about the temperature of the space, to the cold, the freshness and the shades of warm lights that stroke the tone. "P. 97 A Review of Other Theory of This Strong Book Except for one or two seasons, which end with several exuberant descriptions, and Zumutre attempts to depict their sense qualities in speech, the chapter is devoted to architecture education, although it has interesting and interesting ideas, but ultimately There are more than a few ideas and do not create a systematic reference system. Among other interesting ideas and comments, the author can refer to his drawings and architectural design documents. With the same commitment to the objective reality of the material, the author tries to describe architectural drawings as the only means of realizing and depicting reality. A similarly relatively more similar view on this can be found in the Sketch of the Skin, from the Zoometar teammate, Palmasma. In this book, I am well versed in the basics and philosophical roots of this tendency. Instead of a book, one can find other ideas of this kind, for example about the relationship between the foundation and the relation between the new and the old and the old, and so on, perhaps the book should contain the author's views on architecture, not his theory. The case of architecture. Another issue is that these ideas have been faded out due to the large amount of detailed descriptions of buildings and landscapes, and so on. The description and description of the scenes are so precise that they can transmit the sensory qualities Zumthur seeks to do. This way of writing, describing and describing the views that the relatively large volume of the book enters is, of course, appropriate to that intellectual tradition. (Original) نویسنده در واقع ما را به تفکر در ذات معماری و امکانات و واقعیت‌های آن دعوت می‌کند: «چرا به چیزهای بنیادینی که بن مایه معماری را شکل می دهند چندان که باید اعتماد نمی شود: ساز مایه ها، ساختار، ساختمان، زمین و آسمان و فضاها، فضاهایی که باید به واقع فضا باشند و باید به فکر دیوارهای محصورکننده، کیفیت مواد سازنده، حجم خالی میان دیوارها، پذیرفتاری، نور، بو، هوا و طنین افزایی شان بود؟» ۴۱ و از کیفیت های اکنون غریب معماری سخن می گوید: «من به صدای فضا گوش می دهم، به صداهایی که مواد و سطح ها بر اثر تماس و ضربه ایجاد می کنند و به سکوت به عنوان پیش شرط شنیدن. من به دمای فضا اهمیت می دهم، به سرما، تازگی و سایه روشن های گرمایی که تن را نوازش می‌کنند.» ص ۹۷ مروری بر سایر مطالب این کتاب قوی به جز یکی دو فصل که با توصیفاتی شورانگیز از چندین بنا به پایان می رسد و زومتور سعی در به تصویر کشیدن کیفیات حسی آن ها در گفتار دارد، فصلی از کتاب به آموزش معماری اختصاص داده شده هر چند ایده های جذاب و جالبی دارد اما نهایتاً بیشتر از چند ایده نیست و نظام مدون قابل ارجاعی را نمی سازند. از دیگر ایده ها و نظرات جالب توجه نگارنده می توان به نگاه وی به ترسیمات و اسناد طراحی معماری نام برد. نویسنده با همان تعهدش به واقعیت عینی مواد سعی دارد ترسیمات معماری را تنها وسیله تحقق و به تصویر کشیدن واقعیت توصیف کند. دیدگاه مشابه نسبتاً پخته تری در این مورد را می‌توان در کتاب چشمان پوست، از هم تیمی زومتور یعنی پالاسما یافت. در این کتاب به خوبی مبانی و ریشه های فلسفی این گرایش، به تصویر نقد شده. جای جای کتاب ایده های دیگری از این دست را می توان یافت، مثلاً در مورد رابطه بنا و بستر یا رابطه بنای جدید و قدیم و این دست موارد، شاید به تعبیری باید گفت کتاب حاوی نظرات نویسنده در مورد معماری است و نه نظریه وی در مورد معماری. مسئله دیگر این است که این ایده ها جسته گریخته لا به لای حجم زیادی از توصیف های دقیق و با جزئیات از بناها منظره ها و غیره مطرح شده اند. توصیفات و شرح صحنه ها انقدر دقیق هست که بتواند کیفیات حسی ای که زومتور در پی آن است  را منتقل کند. این نحوه نگارش و توصیف و شرح بازدیدها که حجم نسبتاً وسیعی از کتاب را به خود اختصاص داده البته با آن سنت فکری تناسب دارد.

(Translated by Google) Masroop Quds Church, the only church in Mashhad, was built by Armenians living in Mashhad in Deham Di Square. This building dates back to the first Pahlavi period and the plan of the church building has an almost trapezoidal shape. This building has two cone-shaped domes, and a cross is placed at the top of both of these cones, and it is one of the distinctive and unique features of this building. The larger dome is in the middle of the building and the cross installed on top of it is made of iron; On the edge of the dome, there is a row of white tiles decorated with a green flower. (Original) كلیسای مسروپ قدس، تنها کلیسای مشهد توسط ارامنه ساکن در مشهد در میدان دهم دی بنا شده است. قدمت این بنا به دوران پهلوی اول می‌‌رسد و پلان ساختمان کلیسا فرمی تقریبا ذوزنقه‌ای شکل دارد. این ساختمان دارای دو گنبد مخروطی شکل است که در راس هر دوی این مخروط‌ها صلیب قرار گرفته است و از ویژگی‌های بارز و منحصر‌به‌فرد این ساختمان به شمار می‌رود. گنبد بزرگ‌تر در وسط ساختمان قرار دارد و صلیب نصب شده در بالای آن از جنس آهن است؛ در حاشیه زیر گنبد ردیفی از کاشی‌های سفید رنگ قرار دارد که منقش به گلی سبزرنگ است.

(Translated by Google) Apparently, it is not open to the public (Original) ظاهراً برای عموم بازدید نداره

(Translated by Google) I have never been to church, I really want to go (Original) تابحال به کلیسا نرفتم خیلی دوست دارم برم

(Translated by Google) very beautiful (Original) بسیار زیبا